بررسی رابطه ی بین خلاقیت با کیفیت آموزش درس هنر
دسته بندي :
علوم انسانی »
روانشناسی و علوم تربیتی
بررسی رابطه ی بین خلاقیت با کیفیت آموزش درس هنر
چکیده
موضوع این تحقیق بررسی رابطه ی بین خلاقیت با کیفیت آموزش هنر می باشد. این مقاله خلاقیت هنر را به عنوان بستر مناسب برای خلاقیت و نو آوری در مدارس مورد بررسی و مطالعه قرار می دهد. پژوهش حاضر، بنیادی از نوع نظری می باشد. جامعه ی آماری پژوهش تمام دانش آموزان دختر و پسر مدارس ابتدایی و راهنمایی و رشته های هنری متوسطه می باشد. نمونه آماری در این پژوهش شامل تمام دانش آموزان دختر و پسر مقطع ابتدایی مدارس می باشد. جمع آوری اطلاعات به روش مشاهده و اسنادی می باشد. به نظر می رسد هنر به عنوان زمینه مناسبی برای پرورش خلاقیت است. در واقع ارتباط بین هنر و خلاقیت به قدری به هم نزدیک است که (موگااتال) درباره آن گفته است: دیدگاهی که مطالعه هنر، افراد را خلاق و دارای تخیل قوی می سازد، به عنوان باورعمومی درآمده است. هرچند فهم تازه از ادراك، یادگیری و خلاقیت، مستلزم آن است که بفهمیم چگونه برنامه یادگیری هنر در مدارس اجرا می شود و با درنظر گرفتن موضوعات هنر، چه نقشی در آین ده پرورش خلاقیت درمدارس دارد؟
مفهوم خلاقیت در ظاهر به کلاس درس مربوط می شود اما در واقع فراتر از کلاس هنر و فعالیت های مدرسه ایقرار دارد. به بیان بهتر، خلاقیت در کلاس درس این است که چگونه معلم کودکان را مجذوب درس کند و یادگیری را در روح آنان بدمد. آن معلمان استراتژی هایی را می سازند تا جرقه ی ایده های جدید و خلاقانه را در دانش آموزان ایجاد نمایند. نتیجه ی به دست آمده درباره ارتباط آموزش هنر با رویکرد تربیت هنری و خلاقیت دانش آموزان، نشان می دهد رابطه ای بین آموزش هنر با رویکرد تربیت هنری و خلاقیت وجود دارد. نکته دیگری که باید به آن توجه کرد این است که باید به جنبه های دیگری از جمله نقادی هنر، بازنگری در برنامه درسی و ارتباط مباحث خلاقیتی در هنر به سایر حوزه های آموزشی و دروس دیگر توجه گردد.
کلمات کلیدی:خلاقیت،آموزش هنر،کیفیت،برنامه ریزی درسی هنر
مقدمه
آموزش های دانشگاهی بالاترین سطح آموزشی هر کشور قلمداد می شوند و به موازات توسعه ی کمی باید در جهت ارتقای کیفی نیز گام هایی برداشته شود. تفاوت دانشگاه ها در رسالت، نقش ها و برنامه های آن ها در کیفیت آموزش و اثر گذاری بر جوامع عامل آن ها تاثیر بسزایی دارد و افزایش تاثیر آن موجب تحول نظام آموزشی می شود. هدف اصلی هر نظام آموزشی یادگیری فراگیران آن نظام است.بدون توجه به آموزش فعال و موثر نمی توان به موارد مذکور و در نهایت تحول وتعالی در نظام آموزشی، خصوصا موفقیت و خلاقیت دست یافت (دستور، 1394). بنابراین کیفیت و محتوای تدریس هنر به ویژه در دوره ابتدایی که بسیار حساس و مهم می باشد، از اهمیت بالایی برخوردار است. ارتقای کیفی عملکرد معلمان در فضای کلاس درس هنر و مدرسه در این مبحث اولین عامل موثر و دارای اولویت برای افزایش بعد خلاقیت و ذوق هنری دانش آموزان و در نهایت نیل به موفقیت در آن هاست. اصول برنامه ریزی درسی هنر یکی از عوامل مهم بعدی و دارای اولویت می باشد که شامل استقلال جایگاه درس هنر در برنامه ی هفتگی، جامعیت محتوایی(نقاشی،کاردستی، تربیت شنوایی، قصه ونمایش و)...، انعطاف پذیری (اجرای همه فعالیت ها اجباری نیست و معلم به فراخور استعداد شاگردان و در عین حال حفظ اصول و کاربرد های تربیت هنری توجه نماید و طرح خود را اجرا نماید،) کودك محوری (آزادی و حق انتخاب توسط کودك تجربه شود،)پرورش خلاقیت (تولید ایده و محصول نو)،تلفیق رشته های هنری،یادگیری مشارکتی،پویایی واستمرار برنامه می باشد.خلاقیت جنبه های متعددی دارد که هر کدام از آن ها باید در جای خود بررسی شوند. یک جنبه بسیار مهم خلاقیت، وجود شرایظ لازم برای بروز این استعداد همگانی است. بنابراین آموزش وپرورش برای رشد خلاقیت و افزایش بروز موفقیت دانش آموزان باید به درك درست و روشنی از شرایط موجود برسد و در گام بعدی بر مبنای فلسفه ی تعلیم و تربیت و هدف های اصولی و معیار های علمی معتبر بکوشد، تصویر روشنی از شرایط مطلوب خلاقیت رسم کند. امروزه ثابت شده است که خلاقیت یک ویژگی صرفا ذاتی نیست بلکه همه ی انسان ها از آن برخوردار هستند و همه درجات گوناگونی از این استعداد را دارند و علاوه بر این عواملی چون مهارت یابی، آموزش پذیری و انعطاف پذیری، سطح دانش و آگاهی ، خطر پذیری، نترسیدن از اشتباه و شکست در میزان خلاقیت و نو آوری دانش آموزان تاثیر فراوان دارد. معلم می تواند همه ی این عوامل را به صورت یک مجموعه در دانش آموز شناسایی کند و بکوشد آ